مهندسی ایران چه بود و چه شد؟

ساخت وبلاگ

پازل مدیریت داخلی کشور

حدود دو دهه قبل در حالیکه نمی دانستم قرار است دو دهه دیگر هم در این دنیا زندگی کنم، خوش و سرمست به دنبال کشف ناشناخته های از دریچه کامپیوتر بودم. آن زمان، لینوکس ملی ایران مطرح بود و دانشجوهای زیادی مثل خودم خواب و خوراک نمی شناختند، از اینکه این موجود قرار است پا به عرصه وجود بگذارد. روزنامه ها هم خیلی علمی قضایا را دنبال میکردند. آنها از انواع ریزلینوکس بر سخت‌افزارهای کوچک و لینوکس‌های توانمندتر بر سخت‌افزارهای توسعه یافته با ابررایانه‌ها می‌گفتند و فضایی از دانشجویان نخبه ترسیم می‌کردند که در آن هیچ کندذهنی راه نداشت! من چیزی بین آنها بودم؛ نه در گروه برنامه نویسان لینوکس ملی بودم و نه در روزنامه ها. دانشجویی تقریبا خودساخته با چند لوح تقدیر از دوران دانش‌آموزی بودم که اوقاتش را صرف خود راه اندازی لینوکس از نسخه اصلی میکرد که لینوس تروالدز منتشر کرده بود. کتابها گاهی من را به انحراف کشانده و گاهی هم هدایتم کرده بودند. مجلاتی هم از کامپیوتر جوان به صورت ماهنامه 500 تومانی میخریدم که ببینم بالاخره در این کامپیوتر حرفه‌ای چه چیزی نهفته است. آنجا هم حرفه‌ای پاسخ می‌دادند. از راه اندازی سخت افزار مینوشتند و بیلیون مقالات متعددی در حوزه کامپیوتر دنیای غرب می نوشتند. امروز یکی از لینکهای آن را مثال بزنم: مثلا آدرس سایت highwire.stanford.edu را معرفی کرده بود، که اگر در ایران بود، الآن یکی بود یکی نبود، ولی بریم یک نگاه بندازیم. میبینیم هنوز برای آن لینک دارند و جایگزین آن به صورت زیر شده است: https://www.highwirepress.com/

این درحالی است که خود انتشار همان نشریه کامپیوتر جوان که اتفاقا یکسره حرف از المپیاد کامپیوتر، مدارس اسمارت و غیره میزد، متوقف شده است! کامپیوتر جوان یکی از معمولی های زمان خودش بود که به نوعی ریشه در جامعه دانشگاهی کشور داشت.

آن زمان، روزنامه های ما سرمست قضیه لینوکس ملی را دنبال میکردند. هر روز یک خبر از آن داشتند که پخش کنند. عاقبت از این بوق و کرنا باید نتیجه میگرفتند. نتیجه، مخصوصا آنچه که ما به عنوان دانشجوی کامپیوتر باید میدیدیم نسخه غیرقابل کپی سی دی خودراه انداز فارلیکس بود که موقع آموزش مهارت لینوکس در کارگاه باید استفاده میکردیم. نسخه مطرح دیگر این لینوکس پارسیکس بود که وقتی خودم کارگاه لینوکس را چند سال بعد تدریس میکردم ارائه میشد. اینها ته مانده حضور یک کامپیوتر در ایران بود. نشریه کامپیوتر جوان همان سال‌های 87-88 متوقف شد و سرمایه گذاری لینوکس ملی ایران هم عجیب همزمان همین توقف را داشت. آنچه که تا سال‌های 90-91 شاهد بودیم که اتفاق می افتاد سرمایه گذاری ملت از جیب بود و اینکه هنوز امیدی به ادامه مسیر قبلی با روند قبلی داشتند. سال 89 تقریبا، حتی پایان بازنشسته شدن بازنشستگان کشوری بود!

از سالهای 82-83 البته، در کنار ارائه ورزش‌های سالنی و آموزش زبان انگلیسی، تبلیغات سفر به خارج از کشور و تحصیل در خارج همچنان پر رونق بود. همزمان پذیرفته شدگان روزانه دولتی داخل کشور خودشان را با دوستان هندوستان رفته مقایسه میکردند و به برتری کم هزینه خود افتخار میکردند. آن زمان، تلویزیون ایران شروع کرده بود به نشان دادن آدمهای معمولی موفقی که ایران نیستند و در خارج از کشور در غرب هرچند به سختی، موفق هستند! طولی نکشید که مردم مجاب شدند تحصیلات دانشگاهی باتلاقی برای ادامه زندگی و سر راهشان است. عده‌ای که می‌توانستند راه اشتغال دوست و آشنا را پیش کشیدند و تا حد امکان از زحمت کشیدن برای به دست آوردن مدرک پرزحمت کم فایده طفره رفتند! پس از آن، مقاومت عده زیادی از دانشجویان شکست و سال‌های 92-93 شاهد خروج عادی عده زیادی به اسم تحصیلات تکمیلی بودیم. رفته رفته سال خروج از کشور کم شد و به سن نوجوانی هم رسید!

هدفم از بیان این مطالب این است که بدانید من در چه فضایی دانشجوی کامپیوتر بودم؛ در فضایی که امید میرفت ملتی از ارتقای جایگاه ایران در حوزه فناوری اطلاعات و کامپیوتر حرفی در سطح جهانی برای گفتن داشته باشد.

راه اندازی لینوکس در یک نسخه از کامپیوتر برای ما بیشتر به معنی گرفتن سخت افزار در دستان بود؛ سخت افزاری که بومی ایران باشد. پردازنده این سخت افزار قرار بود نرم افزاری مثل لینوکس ملی ایران را پشتیبانی کند. پردازنده ای که هرگز ما حتی در حد کلاسیک در دانشگاه ها آن را ندیدیم. ما دو نفر بودیم. من نرم افزار بودم و دوستم رشته سخت افزار میخواند. هردو دوست داشتیم کارهای علمی پیشرونده داشته باشیم؛ مخصوصا که در گروه دوستانی بودیم که ممتاز بودن برایشان اهمیت بسیار داشت. معدل های 18-19 دوستان ما بودند که ادعایی هم نداشتند. من روی احراز هویت هم با دوربین های CCTV کار کرده بودم. هر روز خودم را برای سخت افزاری که مثلا ربات سورنا در اختیار ما میخواست قرار بدهد آماده میکردم. ما دانشجوهای این مملکت که نمیخواستیم روزها اپراتور کارگری شویم، همچنان خودمان را برای رباتهای فرضی، چشمشان و بینایی شان آماده تر میکردیم!

کلی پیگیر ارتقای جایگاه رباتیک در مرزهای دانش شدیم. حوزه رباتیک ترکیب سخت افزار و نرم افزار را در مرزهای دانش به ما ارائه میکرد. با استاد گروه سخت افزار که بیشتر پیگیر شدیم قرار شد ربات های ماژولار را بیشتر دنبال کنیم تا حمایت شویم. کار خوبی بود. هم سخت افزار راحتی داشت و هم نرم افزار آن راحت خلاصه میشد. از طرفی هم در مرز دانش، مقالات IEEE برای آنها به روز منتشر میشد. این رباتها قرار بود همه جا باشند، در آب، در خاک و در فضا.

دانشجو بودیم و من یادم هست که خیلی چیزها بلد نبودم. اینکه مثلا مراقب سلامتی ام باشم؛ کمتر پشت میز بنشینم و غیره. خیلی زود، موقع ارائه پایان نامه لیسانس رسید. استاد گروه سخت افزار گفت که نمی تواند پروپزال من را قبول کند. این شد که راه من در ارائه پایان نامه از دوستم جدا شد. من لازم بود که استادی دیگر برای خود انتخاب کنم، در حالی که یک سالی میشد با استاد سخت افزار کار کرده بودم. از آنجا که تجربه بستن پروژه های سریع بسیاری داشتم با استاد جدیدم سریع پروژه پایان نامه را بستم. برای ارائه کار به صورت نرم افزاری لازم بود پروژه تعریف کنم که ربات ماژولار در آن دیده شود. من به راحتی بازی maze را انتخاب کردم. با رویکردهای برنامه نویسی موازی و از دید ربات های ماژولار آن را توسعه دادم و ظرف کمتر از یک ماه پایان نامه را تحویل دادم.

تمام کردن یک کار، در زمان خودش اگر تلاش ها ادامه پیدا کند، بسیار خوش یمن است. از همان زمان تاکنون، من همچنان به ربات های ماژولار، ساختارهای خودراه انداز و هوشمند فکر میکنم. هر بار ایده ای هم در این زمینه جمعی داشته باشیم ارائه میکنیم. چون، از همان ابتدا کار را با تحقیق و توسعه آغاز کرده ایم، این راه پایانی ندارد، و بلکه اگر هر روز ارائه ای در این زمینه داشته باشیم، یک روز موفق است. چون تلاش ها برای رسیدن به موفقیت همچنان ادامه دارند. تنها موضوعات تاحدی تغییر کرده اند. سالهای 92-93 چینی‌ها پایان دوره گوشی های 600 دلاری را اعلام کردند. امروز بعد از ده سال تقریبا ورود گوشی های 600 دلاری آیفون متوقف شده است، مخصوصا که برای هر گوشی 600 دلاری باید کلی خشکبار بفروشیم. برای همین، شاید روند پیشرفت ما گران قیمت نباشد، اما مسیر همچنان ادامه دارد.


غروب...
ما را در سایت غروب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aintelligent-karoon1 بازدید : 136 تاريخ : دوشنبه 30 خرداد 1401 ساعت: 13:27